شاید آن روزی که خبر عرضه پژو 2008 در ایران اعلام شد، اگر از افراد مختلف درباره قیمت، فروش، عرضه و خلاصه مسایل اینچنینی که قدم اول در وارد شدن یک خودرو به بازار است، سوال میپرسیدیم، حتی بدبینترینشان هم نمیتوانستند چنین شرایطی را برای این خودرویی که به آن لقب اولین محصول پسابرجامی دادهاند، پیشبینی کند.
در واقع ماجرا از آن جایی شروع شد که بسیاری به سراغ سوال درباره قیمت گذاری این خودرو رفتند. در اولین گام، بهای آن ۷۵ میلیون تومان اعلام شد، رقمی که اگرچه لبخند را بر صورت کسی نیاورد، اما حداقل با توجه به شرایط بازار کشور، دل کسی را هم نرنجاند. همین طور داستان ادامه یافت تا بها به نزدیک ۱۰۰ میلیون تومان رسید، دیگر زمان آن بود که کم کم اخم به چهرهها بازگردد و زبان به اعتراض گشوده شود. اما پس از اعلام پیش فروش ۶۰ میلیون تومانی، این بار زمزمهها بر حول و حوش ۱۲۰ میلیون تومان به گوش رسید و حتی ساعاتی پیش، معاون سازمان حمایت، چنین عددی را تلویحا تایید کرد تا این بار به جای اخم بر چهره، مشتها را هم گره کنیم که چگونه یک شرکت که برخی آن را عامل بسیاری از مشکلات و معضلات کنونی در بازار انحصاری خودرو میدانند، به خودش اجازه میدهد تا چنین بی حساب و کتاب رفتار کرده و هر بلایی را که میخواهد بر سر مشتری بیاورد و هیچکس از مسئولان هم دم نزند که به کجا چنین شتابان؟!
بهراستی اگر الان زمانی چون پیش از انتخابات بود، آیا همین مسئولین دولت سکوت پیشه کرده و نظارهگر چنین آشفته بازاری میشدند؟ شاید هم با پیشبینی این اوضاع، زمان پیش فروش این خودرو را در موعدی گذاشتهاند که دیگر آبها از آسیاب افتاده و دیگر کسی نیست تا شعارهای حماسی در حمایت از صنعت، مقابله با گرانفروشی و پیشبرد اقتصاد بدهد. گاهی با خودم فکر میکنم آن شعار ۴درصدیها که برخی در انتخابات میگفتند، شاید چندان هم بیراه نبوده و با آنکه طرفدار آن تفکر نیستم اما شرایط بعضی مواقع به چنان شکلی پیش میرود که میفهمم صداقت به گفتار نیست، بلکه به کردار است و وقتی که توان مقابله و حتی مدیریت یک داستان به ظاهر ساده در مجموعهای دولتی چون خودروسازی ما وجود ندارد، پس چه امیدی میتوان به شکوفایی اقتصاد در سایر بخشها بست؟ بگذریم، قرار نیست اصلا ما بحث سیاسی کنیم!
اما داستان به همین جا ختم نمیشود. اما با تمام این تفاسیر، باز فروش پژو 2008 طبق برنامه آغاز شد و درست نقطه اسفبارتر در همین جاست که همین مدعیان تولید و خودکفایی، حتی توانایی برگزاری یک پیش فروش ساده با آن همه ادعا را ندارند! یعنی فرض کنید که شما به عنوان مشتری تصمیم گرفتید 60 میلیون تومان پول ناقابل خودتان را برای خرید خودرویی که حتی هنوز نمیدانید که قیمتش چند است، هزینه کنید اما وقتی که وارد پروسه خرید میشوید، قادر به پرداخت آن نیستید.
پیش از آنکه این مقاله را بنویسم، در شبکههای اجتماعی بسیار دیدم که به مشکلات خیلی زیاد این پیش فروش و عدم موفقیت افراد، اشارات گستردهای شده و حتی برخی این شرکت را متهم کردهاند که با علم به این موضوع و شاید حمایت از ثبت نام نمایندگیها و نورچشمیها چنین کاری را انجام داده، امری که به شخصه بدان اعتقاد ندارم زیرا وقتی یک مشتری با قراردادی ترکمنچای گونه و بهایی فراتر از حد تصور پرداخت، قصد دارد تا پول فراوانی را به جیب این شرکت واریز کند، چرا باید جلوی آن را بگیرد؟ آیا کلمهای بهجز بیکفایتی و در حالت خوشبینانه سهلانگاری پاسخگوی این عملکرد است؟
البته برای آنکه یک طرفه به قاضی نرفته باشم، خودم دست به کار شده و اقدام به ثبت نام کردم. مراحل کار با آنکه اینترنت من تند بود اما کمی کند پیش میرفت، هرطور بود تا مرحله واریز وجه پیش رفتم. جالب اینکه من در ساعت 15 یعنی 5 ساعت بعد از اعلام شروع اقدام به این کار کردم و اولین زمانی که قادر به گرفتن خودروی پیش فرض میشدم، آذر ماه بود. یعنی از 12 ماه اعلامی، تنها 3 ماه آن پر شده بود (البته بنا به اعلام سایت ایران خودرو) و 9 ماه دیگر باقی بود. با توجه به اینکه مشتاقان خرید به طور معمول در همان ساعات و حتی دقایق اولیه اقدام به ثبت نام میکنند، با یک حساب سرانگشتی میتوانستیم بفهمیم که تا اتمام ظرفیت (آن هم برای کسانی که شماره ملی زوج دارند!) حداقل تا 15 ساعت دیگر فرصت وجود دارد و چه بسا که این ظرفیت اصلا تکمیل نشده و بسیاری از نقشههای این شرکت گران فروش و تحقیر کننده شخصیت خریدار، نقش بر آب شود. پس طرج زوج و فرد اصلا برای چه انجام شد؟
در این حین نگاهی هم به تعهداتی که بایستی برای این خرید میدادم، انداختم. در هنگام انتخاب رنگ، به درشتی نوشته شده بود که کلیه رنگهای نمایش داده شده (حتی سفید و سیاه!) ممکن است با رنگ اصلی بدنه خودرو متفاوت باشد، امری که شاید از عجایب روزگار باشد که مگر سیاه هم میتواند متفاوت باشد! البته این موضوع چندان اهمیتی نداشت، چون به لحاظ طبیعی هم امکان اختلاف دید افراد و حتی تفکیک رنگ در نمایشگر وجود دارد و بهتر و حرفهایتر آن است که همچون بسیاری از سازندگان مطرح دنیا، تصویر اصلی خودرو با رنگ مربوطه در سایت قرار بگیرد تا هیچ ابهامی ایجاد نگردد.
در بخش قرارداد، با موضوعات جالب توجه دیگری روبهرو شدم. اول اینکه شرکت نوشته اگر آپشنی بر روی خودرو نصب کنیم، باید پولش را اضافه بر سازمان بدهید! اگر هم خواستیم چیزی را برداریم، ازتون کم میکنیم (لطف میکنید!) و در واقع حق انتخابی با مشتری نیست. حال از این موضوعات زیاد دیدهام و باز اهمیتی نمیدهم اما بند بعدی که شاید امکان درج آن در قرارداد ترکمنچای هم وجود داشت، اشاره به جریمه تاخیر بود. این شرکت اعلام کرده که اگر ماشین را دیر بدهیم، سود 12 درصدی پرداخت خواهد شد، یعنی عددی حتی کمتر از سود مشارکت و با توجه به آنکه ایران خودرو ید طولایی در تحویل دیر هنگام محصولاتش دارد (همین اچ30 کراس نمونه زنده این داستان)، پس اگر ماشین شما را دیرتر واگذار کند، نه تنها سود کمتری به شما داده است، بلکه رقمی چون سود انصراف را به مشتری میدهد و استفاده از واژه جریمه در اینجا، یکی از خندهدارترین کلمات قرارداد است! البته این امر تنها در صورتی منطقی خواهد بود که علاوه بر سود مشارکت پرداخت شود اما حداقل در این بند به درستی و وضوح بدان اشاره نشده و همین قضیه میتواند دست خودروساز را برای تعریف مورد نظر خودش باز بگذارد.
اما بخش جالب کار اینجاست که پس از تایید قرارداد ترکمنچای (ایکاپچای!)، وقتی به مرحله پایانی و واریز وجه میرسیدم، امکان پرداخت وجود نداشت. در انتهای صفحه 8 درگاه مختلف تعبیه شده بود اما پس از فشردن هر کدام، صفحه مرورگر برای لحظاتی طولانی به فکر فرو رفته و سپس اعلام میکرد با توجه به ترافیک بالای بانک، مجددا تلاش کنید. جالب است که یکی دیگر از دوستانم در چند ساعت پیش از این موضوع، دقیقا همین مشکل را داشت و تلاشهای چندباره وی هم هیچ مثمر ثمر واقع نشده بود.
برای آنکه بفهمم مشکل از درگاه بانک است یا جای دیگری، بر روی آیکون بانک سامان کلیک کردم که طبق پیشبینیام، باز همان پیغام ظاهر شد؛ پس از آن به سایت بانک سامان سری زدم که با سرعتی مثال زدنی باز شد. برای بررسی داستان، اقدام به پرداخت یک قبض از طریق درگاه این بانک کردم که طبق پیشبینی، خیلی راحت پرداخت شد. پس حداقل درگاه بانک در این بخش که مشکلی نداشت! شاید نتوان این موضوع را کاملا به یکدیگر تعمیم داد اما به طور یقین میشود فهمید که بانک از نظر زیرساخت، این توانایی را داشته تا حجم مشتری بیشتری را پشتیبانی کند؛ یا حداقل این انتظار منطقی میرفت که ایران خودرو با توجه به تجارب بسیار گسترده قبلی، تعداد درگاههای بانک را بیشتر نماید.
حال اگر به شاکله داستان معرفی این خودرو تا همین مرحله پیش فروش که جزیی از مراحل ابتدایی کار هم میشود، نگاهی بیندازیم، متوجه آشفته بازاری خواهیم شد که شاید نمونه آن را فقط بایستی در همین شرکت و اوضاع دراماتیک خودروسازی خودمان جستجو کنیم. داستانی که این روزها با نحوه برخورد و همچنین عملکرد بزرگترین خودروساز (شاید هم مونتاژکار!) در حال تبدیل به یک تراژدی تلخ در زندگی ایرانیان و نسلی شده است که با توجه به سرعت روز افزون ارتباطات، قادر به مشاهده پیشرفت در صنعت خودروسازی است اما قادر به لمس کردن آن نیست و به همین خاطر انگشت اتهام را بهدرستی به سمتی گرفته که حتی توانایی انجام یک پیش فروش اینترنتی را ندارد!
در اینجا باید از خودمان بپرسیم که این همه سال از صنعت خودروسازی حمایت کردیم به چه بهایی؟ تولید خودروهای قدیمی و بیکیفیت؟ گرانی و مالیات سنگینتر؟ نارضایتی توده اکثریت؟ آیا زمان آن نرسیده که با وضعیت موجود و علم بر این داستان که چنین مسیری راه به ناکجا آباد میرود، جلوی این کجی را گرفته و آن را یا به راه راست برگردانیم و یا اجازه بدهیم آنان که راه راست را بلدند، در جاده حرکت کنند؟ بهراستی تا کی بایستی تاوان بدهیم؟
نظر خود را بنویسید